سلام .سلام سلام.امیدوارم که همگی خوب و خوش باشین صبح روز پائیزیتون هم بخیر 

پنج شنبه با شوشو و وروجک رفتیم بازار و پارچه خریدیم تا یه کت کوتاه واسه پیراهنم بدوزم (آخه پشتش خیلی بازه ) بعد از خرید هم رفتیم خونه مادر شوهری اینا که خواهر شوهر و جاری جان هم اونجا بودن و بعبارتی جمعشون جمع بود و گل سر سبدشون کم بود       که این مشکل هم با قدم رنجه فرمودن عروس بزرگه حل شد      .بعد از شام و شب نشینی اومدیم خونه و دو قسمت از لاست رو نگاه کردیم و بعدش هم لالا  

جمعه هم به بطالت گذشت و کار زیادی نکردیم و جائی هم نرفتیم و میخواستیم ادامه لاست رو ببینیم که نمیدونم چه مرگش شده بود و نشون نمیدادو بعد از خوردن شام و دیدن اخرین قسمت سریال محبوبم (مر گ تد ریجی یک رویا) و کمی بازی کامپیوتری به همراه وروجک رفتیم لالا کردیم .

دیروز هم مامان اومد دنبالم و باهم رفتیم خیاطی و پارچه رو دادیم و خانوم خیاط هم اندازه مو گرفت و قرار شد پنجشنبه برم واسه پرو .بعدش هم اومدم خونه و تند تند یه غذائی درست کردم و شوشو از سر کار اومد خونه و با هم بحثمون شد         (کمی شدتش زیاد بود   ) ولی کمتر از یکساعت نگذشته بود که درجه عشقولانه ایمون زد بالا و با هم آشتی کردیم            .شب هم به زحمت وروجک رو خوابوندم و خواستیم ادامه لاست رو ببینیم که بازم قسمت نشد            .ما هم موندیم تو خماری   

به احتمال زیاد عروسی ای که میخوایم بریم  تو تالار نیست و بنا به دلایلی تالار رو کنسل کردن و تو خونه خودشون جشن میگیرن

راستی چه خبره ؟تو وبلاگ هرکس میری با قطرات شبنم روبرو میشیم .؟  

الان هم میخوام برم خونه مامان اینا و بعد از شام با شوشو برمیگردیم خونه

خوش باشین  .   فعلا